کشکول مشتعل

دست نوشته های محسن الله وردی

کشکول مشتعل

دست نوشته های محسن الله وردی

گاهی اوقات برای نوشتن قلم توانش را از دست میدهد.
گاهی اوقات برای نوشتن باید سوخت باید مشتعل شد.
گاهی اوقات برای نوشتن ذهنی آرام میخواهد ویاذهنی که میخواهد آرام شود.
شاید نوشته ات همرنگ اشک هایت شود ویا شکل لبخندت را به خودش بگیرد.
گاهی اوقات نوشتن تنها یک دلیل میخواهد یک ورق وقلمی که دوستش دارم زیرا خدابه آن قسم خورده است.
پس نوشتن زیباست.
محسن الله وردی(مشتعل)


برای تماس به منوی تماس بامن مراجعه کنید.

آخرین مطالب
آخرین نظرات

بسم الله الرحمن الرحیم

 

و در خانه های خود بمانید،وبه شیوه ی جاهلیت نخستین زینتهای خود را آشکار نکنید...

احزاب33

چند وقتیه که تو محیط مجازی فعالیت هایی کمپین مانند راه افتاده به عناوین مختلف در مورد حجاب وحیا و...حالا این که من مخالف هستم یا موافق جای بحث داره.

نکته ای که تو این صفحه های مجازی به شدت زننده هست(البته شاید خیلی ها مشکلی نداشته باشند)اینه که خواهران یه جور شو برا نشون دادن چادری بودن خودشون راه انداختن.

تو این نوشتار میخوام به دو مسئله بپردازم.یکی در مورد همین صفحه ها ودومی در مورد فعالیت مجازی خانوم ها.

اولین مورد در مورد این صفحه ها باید عرض کنم که فی النفسه حرکت خوبیه اما اگه در آن صفحات که در اینستگرام وفیس بوک و...به شدت در حال گسترش هستند(البته به دست بچه های به ظاهر مذهبی)احادیث ونکته هایی در مورد حجاب منتشر بشه نه اینکه خواهر من بیاد عکس با چادر خودش و(به اسم اینکه صورتم مشخص نیست یا کاملا مشخص نیست!)تو این صفحات منتشر کنه.

من یک بار دیدم وباعث شد به این فکر بیفتم که در این ربطه بنویسم.از همسر دوستم خواهش کردم که تحقیقی کنه در این مورد وعکسهایی رو برام بگیره که ازشون تشکر میکنم.

دوستم میفرمود(نقل قول همسرشون)که جالبه اکثر این عکس ها هم عکاسش آقایون(مثلا حذب اللهی)هستند.

اینجا میخوام یه نکته ای رو روشن کنم.

خب درسته اون آقا رفته رشته عکاسی درس خونده که بیاد عکس بندازه(من منکر این نیستم)ولی خب اون برادر گرامی سوژه ای به جز خواهران چادری نداره؟

جالب اینه میفرمود که تو اینستگرام اکثرا تگ(میانبر دادن به صفحه)میذارن روی اون خانم داخل کادر.

من پرسیدم وهنوز هم برام سواله که آیا اون خانم میاد میگه ازم عکس بگیر ویا اون آقای عکاس هماهنگ میشه باهاش ویا...الله اعلم.

واقعا این کار درسته؟

من بیام عکس خانم یا خواهر خودم وبه عنوان چادری تو محیط مجازی منتشر کنم(که مثلا داریم کار فرهنگی میکنیم)و(از همون)تگ(ها)هم بذارم روش که برید از صفحه این خانوم هم دیدن کنید...بله ایشون یک خانوم نمونه چادری هستند...مضحکه

خداشاهده آدم متعصب وخشکه مذهب اصلا نیستم.حداقل جامعه اطرافم من خوب میشناسه.اما این کار تو دین ما چه معنایی داره؟؟؟؟

کدوم حیا؟

کدوم عفت؟

کدوم دین ومذهب؟

یه متنی بود که پخش شده بود جالب بود که خواهرم به چه عدد لایکی حیایت را فروختی؟

الان این حرف وباید بیایم به(مثلا!)مجاهدین عرصه حجاب در محیط مجازی(عجب جمله ای نسبت دادم بهشون)بزنیم.

که البته به جمله بالا درمورد اون اشخاص اصلا اعتقاد ندارم.

حالا بیان باز عکس ناموس خودشون وبه عناوین مختلف منتشر کنن.

اگه بخواین بگین که این کار چه مشکلی داره؟طرف نه قیافش معلومه نه بدنش!

باید بگم که ذهن مرد(طبق اون چیزی که محققین میگن)تکمیل کننده ست.کمتر از ذره ای در تصویری لطافت زن رو مشاهده کنه،کل اون زن وتکمیل میکنه وتجسم میکنه.

حالا تو عکسی(خودم ومثال میزنم که دم دستم)یه خانومی رو می بینم که از پشت سر عکسش وانداختن.البته چادری هم هستن اینجا بستگی به نوع عکس وروتوش وتم عکس هم داره که چی پیش بیاد.از قضا عکسی رو می بینم که داخل چمنزاره ویا گلستان واون خانم دستاش وباز کرده وانگار موجودی رو میخواد در آغوش بگیره وافکتی که عکاس محترم استفاده کرده افکت رویایی و...هست.یعنی مردی که این صحنه رو ببینه وکمترین تجسمی رو نکنه(که همین الانشم تجسم کردین)مریضه.

باز میگم این تصویر سازی بستگی به نوع عکس داره...البته عکاس هم که...چه عرض کنم.

دومین نکته در مورد خواهران مذهبیه که تو محیط های مجازی دارن فعالیت میکنن.

خداازشون قبول کنه وخسته نباشید عرض میکنم.

من با اون دسته از خواهران کار دارم که تصویر پروفایلشون همونطور که در تصویر می بینید تصویر خودشونه!

خواهرم یا اسم ورسم صفحه تو عوض کن.یا تصویرتو...

اگه بخوای بگی که مالکیت صفحه شخصیه وتو میتونی نیای سر بزنی،درسته من نمیام اما همه پسرای تو محیط مجازی رو میتونی ملزم کنی که نیان ونبینن؟!

اگه صفحت خصوصیه وفقط افراد مورد تایید خودت میتونن ببینن(البته اگه خدایی نکرده نامحرم توشون نباشه)باز تصویر پروفایلت عمومی وهمگانیه.

خواهری رو دیدم که عکسش وگذاشته بود،نام کاربریش مذهبی،خودشون چادری،واینکه تصاویر خودشون رو هم داخل صفحه اش گذاشته بود!

تنها کاری که همه میکنن افسوس خوردن وناراحت شدنه.

پس کی باید بیدار بشیم؟

محیط مجازی داره دستی دستی حیا وعفت رو ازخواهران وبانوان این مرز وبوم میگیره.

بعد با طرف بحث میکنی وبهش میگی حیا هم خوب چیزیه،به هزار جاش بر میخوره که تو چه نسبتی به من داری که من وبی حیا خطاب میکنی؟

خب خواهرم من به فعالیت تو دارم نظر میدم.این فعالیت مختص افراد بی حیاس حالا شما با حیا هستی،فعالیتت ودرست کن!چرا ناراحت میشی؟!

حیارو نذاریم ازمون بگیرن.

به لذت اینکه تصویرم دیده بشه(که منکر لذتش نیستم)لذت بردن شیطان وخون شدن قلب مولا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه رو نخریم.

باز هم شمارو دعوت میکنم به آیه ای که در اول نوشتار اشاره کردم

چادر هم زینت خانوم هاست

وخیلی خیلی در مورد این آیه وجامعه ی کنونی حرف دارم.

ان شاالله به شرط زنده بودن.

ومن الله توفیق

یاعلی

مذهبی های مجازی

.........

پ.ن:تصویر فقط چند نمونه از این صفحاته که توسط همسر دوستم تهیه وافکت گذاری شده.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۴ ، ۱۸:۴۸
محسن الله وردی-مشتعل

بسم الله الرحمن الرحیم

گاهی نعمتهایی خداوند عزوجل ارزانی آدمیزاد میکنه که نمیشه لمسش کرد

مثل سلامتی یا امنیت(طبق حدیث حضرت امیرعلیه السلام)

یکی از همین نعمات شعر نوشتنه،ما شعرای آئینی(البته اگه جزئشون حساب بشم) قبل تمام نوکرا به پیشواز اون مناسبت میریم.

مخصوصا محرم

مثالا یه شخص عادی فوقش 40روز(تااربعین فرض میکنیم)عزادار میشه.

یه مداح حدود50 روز

یه شاعرحدود60الی70روز،یعنی20-30روز قبل محرم شروع میکنه به نوشتن اشعار مرثیه

یه کمی سخته ولی لذت بخشه

خداروشکر میکنم همچین نعمتی رو بهم ارزانی کرده

ان شاالله با مدد حضرت رقیه سلام الله علیه بتونم قدر این نعمت وبدونم.

همیشه یه ترسی تو وجودم هست.

اگه یه روزی خدا به خاطر گناهانم این نعمت وازم بگیره،اون وقت میخوام چیکار کنم؟

میترسم...

الحمدالله

برام دعاکنید

یاعلی

محسن الله وردی(مشتعل)

پ.ن:تصویر چرک نویس یکی از سبک های زمینه محرم امساله.پوزش بابت دست خط خرابم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۰۳:۴۰
محسن الله وردی-مشتعل

کشتار-حجاج-منا

واقعه دلخراش وتاسف بار کشتار مظلومانه حجاج منا را به تمام مسلمین وعلی الخصوص به تمام هموطنان عزیزم تسلیت عرض میکنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۰۲:۵۰
محسن الله وردی-مشتعل

مسئولین

بسم الله الرحمن الرحیم

همونطور که میدونیم تو جوامع قانونمند علاوه بر حق ناشر چیزی به عنوان حق مولف هم وجود داره حالا اینکه چطور حق مولف شناخته میشه وگرفته میشه جای خود داره که موضوع نوشته ی من نیست.

نکته ای که چند وقتیه شخصا درگیرش هستم(که البته میدونم خیلی از شعرا ونویسنده ها هم درگیرش هستن)رعایت نکردن حق مولف در فضای مجازیه.

به خصوص که امروزه دسترسی همگان از کودک10ساله شایدهم کمتر تا الی ماشاالله برو بالا، به این فضا از طریق شبکه های اجتماعی(همون مسنجر تهاجم فرهنگی)راحت تر شده.

کپی-پیست کردن نوشته ها(متن وشعر)انقدر راحت شده که هیچ کس فکرش وهم نمیکنه وکسی هم به این فکر نمیکنه که این نوشته صاحبش کی هست؟!

چند وقت پیش تو یکی از همین شبکه های اجتماعی اتفاق جالبی افتاد که گفتنش خالی از لطف نسیت.

تو یه گروه شعر عضو بودم ویکی از دوستانم وکه میدونستم از شعر لذت میبره وبهم گفته بود«شاعر هم هست»به این گروه دعوت کردم.

بعد از دعوت کردن این دوست عزیز خب طبق معمول از اشعار خودش هم تو گروه استفاده میکرد.بامطالعه اشعار این عزیز وبا علم براینکه ایشون هنوز انقدر پخته نشده وهنوز تجربه چندانی نداره که بتونه اشعاری به این قدرت بگه باعث این شده بود به این فکر کنم که اشعار متعلق به خودش نیست.

تا اینکه یک شب چند عدد تک بیتی گذاشت داخل گروه ومن تصمیم گرفتم تحقیق کنم.با یک سرچ کوچیک داخل سایت شریف حضرت گوگل به نتایج جالبی دست پیدا کردم.

دوتا از تک بیتی ها متعلق به قصیده ای بود که حاصل دسترنج وطبع چندین شاعر بود ویکی دیگه از تک بیتی ها هم متعلق به استاد خودم بود.من به ایشون داخل گروه تذکر دادم که این کار یعنی دزدی.

حالا فرقی نداره از دیوار بری بالا یا شعر شاعری رو به نام خودت نشر کنی.

اولا اکثریت اعضای گروه ناراحت شدن که من چرا همچین حرکتی کردم.

دوما دوست خودم ناراحت شد که چرا این کارو کردی وهیچ جوره قبول نمیکرد که مقصره.

چیزی که من وناراحت کرد اینه که چرا باید ما به خودمون اجازه این وبدیم که همچین کاری کنیم.

یکی از گروه های شعری که متعلق به حوزه هنری استان البرزه قانون جالبی داره که امیدوارم کلیه گروه ها از همچنین قانونی پیروی کنن،قانون گروه اینه که انتشار شعر بدون اسم شاعر ممنوعه.

مطمئنا با یک سرچ وجستجوی کوچیک تو محیط مجازی میتونید به اسم شاعر دست پیداکنید.

یه گروه دیگه دیدم بنده خدایی شعری رو گذاشته بود.من با اون شخص تو 2تا گروه مشترک عضو هستم-امان از این گروه ها-من شعری رو گذاشتم با اسم شاعر بعد دیدم همون شعر وتو اون یکی گروه گذاشته بااین تفاوت که اسم شاعر وپاک کرده.

یا یه شعر دیگه دیدم که کلا شعر بنده خدا رو کم کرده بودن.

یا مثلا نوشته های یکی دیگه از دوستان وبه اسم نوشته های شاملو وحسین پناهی و...کپی میکردن.

اگه بخوام باز بگم از این ظلمی که داره اتفاق میفته حوصلتون سر میره.

نتیجه مبحث:
اسلام به امانت داری تاکید فوق العاده داره که پیامبر این دین لغبشون قبل بعثت امانتدار بوده،حالا چی شده که ما به این راحتی داریم مطالب ومنتشر میکنیم وفکر صاحب اثر هم نیستیم جای تامل داره.

اگه وظیفه حفظ ونگهداری وانتشاراحادیث ائمه علیهم السلام وشعرای بزرگ کشور به دست ما بود شاید همینطور باهاشون برخورد میکردیم،مثلا حدیثی از یکی حضرات معصوین علیهم السلام رو به عنوان قال محسن الله وردی منتشر میکردم وانتظار داشتم که جامعه اطرافم برایم کف وسوت بزنن.

زده بود به سرم که کمپینی در این مورد با هم فکری دوستان دیگر نویسنده وشاعر راه بندازم که متاسفانه حوصلشو ندارم.

اما بیایم به خودمون این قول وبدیم که تو انتشار نوشته ها(چه متن،چه شعر)امانتدار باشیم.

تنها با یه سرچ چند دقیقه ای ساده که خداروشکر همه بلدیم میتونیم به صاحب اثربرسیم.

ما مسئولیم در مقابل اون شاعر یانویسنده چون با خوندن اثر اون هنرمند داریم لذت میبریم.

مسئولیم پس حق مطلب رو ادا کنیم.

ومن الله توفیق.

یاعلی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۵۸
محسن الله وردی-مشتعل

تاهل یا تجرد

بسم الله الرحمن الرحیم

قبل از نوشتن باید بگم که شاید این نوشتار برای خیلی از افراد خنده دار ویا غیر قابل پذیرش باشه.

نظردهی برای همگان آزاده ومن به همه نظرات احترام میذارم.

 

مشکلی که این روز ها اکثریت جامعه وجوانان ما باهاش مواجه هستند،مشکل ازدواجه.

این همه دختر وپسر مجرد اطراف خودمون می بینیم که به خاطر عواملی مجرد هستند.

به نظر من مشکل از اینجا شروع میشه که سطح توقعات چه پسر چه دختر تغییر کرده.

دیگه کسی رو نمی بینیم که معیارهاش تماماً معنوی باشه.

در گذشته پدر ومادر های خودمون چطور ازدواج کردن؟

پول زیاد داشتند؟

شغل ثابت؟

مدرک تحصیلی بالا؟

خونه وماشین؟

و چه وچه وچه ...

نمیشه گفت صفر درصد ویا صد درصدر بوده ولی خیلی ها این مواردی که گفتم ونداشتن.

شاید الانم نگاه به پدر و مادرامون کنیم هنوزم این موارد ونداشته باشن ولی...

ولی زندگی تشکیل دادن که لذت بخش بوده براشون با همه تلخی های گذشته.

زندگی تشکیل دادن که حاصلش من وشماییم.

درسته الگو ها تغییر کرده اونم از نوع اَساسیش.

البته اینم منکر نمیشم که مشکلات مالی وتورم اقتصادی الان بشتره ولی خداوند در قرآن می فرماید:هر کس به خاطر مشکلات مالی ازدواج نکنه کافره.

دلیلش چیه؟

اینه که اون شخص به رزاق بودن خدا اعتماد نداره.

حالا بیام سر مسئله خودمون یا همون الگو ها...

بعضی  از این تغییرات وجامعه مقصر بوده وبعضی هاش رو خودما.

به عنوان مثال اگه بخوام یه نمونه از جامعه رو ذکر کنم صدا وسیما رو میگم.

شما یه سریال می بینید که پسری حدود25ساله به خاستگاری دختری میره از قضا این پسر ماشین داره اونم نه پراید،حداقل پرادو یا لکسوز یا...

بهترین ازدواج وتو بهترین تالار نشون میده...

چند نوع غذا...

ودر آخر وقتی وارد خونه میشن ،یه خونه لوکس وبزرگ که از قضا برای خود آقا پسر با سن 25 ساله هست که وسایل خونه کامله ومبله وغیره.

خب دختر مملکت ما که داره این صحنه رو مشاهده میکنه دیوانه هست که به پسری که این موارد رو نداشته باشه وبه خاستگاریش میاد جواب مثبت بده.

یه مثال دیگه برای پسر ها،از قضا باز صدا وسیما

پسر داره تلویزیون فیلم سینمایی نگاه میکنه.

بازیگر فیلم خانومی زیبا،کمر باریک،بلوند،چشما کشیده و...هست

میزنه یه کانال دیگه یه فیلم دیگه اونجا هم یه خانوم دیگه با همچین مشخصاتی ولی این یکی بازیگر ایرانی هست.

خب پسره میگه این یکی تولید ملی خودمونه وهمین فیلم ونگاه میکنه.

خب تو اون فیلمم که همش صحنه های عاطفی ورمانتیک میبینه وبه خودش میگه ای کاش همسر آینده ی منم شکل این خانوم بود(چه اخلاق،چه ظاهر)

این دو مورد که گفتم تنها بخشی از عوامل تغیر الگو تو جامعه بود.

اما اون چیزی که من باهاش کار دارم واکثریت دارن از این نوع ضربه میخورن تغییر به دست خودمونه.

باز مثالی میزنم

دختری درس خونده دیپلم گرفته رفته دانشگاه خب تا اینجا که پدر گرامی پول رو واریز میکرده،می خونه تا لیسانس میگیره به خودش میگه حالا باید از این لیسانسم استفاده کنم ومیزنه تو بازار کار.

استخدام موسسه ای میشه وحقوقی که مثلا میگیره600هزار تومنه.

از اون طرفم باز پدر گرامی پولی به این دختر خانم میده برای خرجش ولی خب کمتر شده.

یه کمی کار میکنه ومی بینه شرایط ادامه تحصیل رو باز داره برای ارشدی ثبت نام میکنه تا مدرک فوق لیسانس بگیره.

اینجا دونوع رفتار هست

1.یکی اینکه این دختر خانوم توقعات خودش هیچ تغییری نکرده وبراش مهم نیست که همسر آیندش چی کاره باشه وتحصیلات فلان داشته باشه به خودش میگه همینکه مومن باشه ومرد زندگی باشه(کامل باشه)برای زندگی من کافیه.

ولی خونواده ی این دختر همچین فکری ندارن.

میگن دختر ما این همه درس خونده وزحمت کشیده،حالا یه پسری که شغل ثابت نداره ومدرک نداره میخواد بیاد دختر مارو بگیره؟!

یعنی توقعات خونواده تغییر کرده نه دختر

2.دختر خانم خودش توقعاتش تغییر کرده وبه نظر من خیلی بدتر از مورد اولیه.

همینطورم برای پسرها هست که سخت پسند شدند.

حدیث از معصوم داریم که شما زن بگیرید ولی نه بخواطر زیبایی چهره اون(یعنی اگه زیبا هم نبود مشکلی نیست)خدا به دید تو اون خانوم رو زیبا میکنه.

من حرفم اینه

پسری که 18سالش شده یا باید بره خدمت ویا باید بره دانشگاه.

ولی بالاخره باید خدمت رو بره حتی اگه لیسانس داشته باشه

اکثر پسرها بعد دیپلم راهی خدمت سربازی میشن و2سال اونجا زندگی میکنن(همون دوسالی که دختر خانومه داره درس میخونه)بعدش میاد به حالت جیب خالی ومیخواد تازه شروع کنه کار کردن.

چند سالی کار میکنه ومیشه24.25ساله قصد ازدواج میکنه.

خونه نداره

ماشین نداره

شغل ثابت نداره

مدرک دیپلم(تازه من دست بالا گرفتم)

و...هر جا میره جواب منفی میشنوه.

این همه مثال زدم که این وبگم.

با خودمون داریم چیکار میکنیم؟

دختر خانومی که شاغل باشه ودرآمدش خوب باشه به خدش میگه من دیگه میخوام چی کار آقابالاسر داشته باشم.

نقش تربیتی ومربی بودن زن کجا رفت؟

همون زنی که امام خمینی رضوان الله تعالی میفرماید:از دامن زن،مرد به معراج میره.

زنی که سر گرم شغل واجتماع کاریش باشه چطور میتونه خودش رو وقف همسر وفرزنداش کنه؟
دقت کنید این همه آیت الله ها وشهدای انقلاب وهشت سال دفاع مقدس به خاطر نقش تربیتی مادر وهمسرانشون بوده.

نه اصلا به خودمون نگاه کنیم.

مایی که اینطور تربیت گرفتیم و اینطور داریم زندگی میکنیم،آیا به این ربطی نداشته که مادرانی داریم وداشتیم که همه کارشون بزرگ کردن مابوده؟

کجا رفت معیارهای اصلی؟

کجا رفت ازدواجی که نصف دین رو کامل میکنه؟

کجا رفت معیار های معنویت؟

همش که شد پول ومدرک وماشین وخونه!

یه کم به خودمون بیایم

ازدواج کردن رو انقدر سخت نگیریم.

بدون تالار هم میشه ازدواج کرد!

بدون اینکه اول زندگی زیر قرض های میلیونی رفتن هم میشه ازدواج کرد!
مادر ومادر بزرگامون رو الگوی خودمون قرار بدیم.نگیم که تفکر سنتی دارن که این حرف داره جامعه مارو خراب میکنه.

سیره زندگی حضرت زهراسلام الله علیه وامیرالمومنین علیه السلام رو مطالعه کنیم وازش الگو برداری کنیم.

چرا دست جوونارو نمیگیرن بعضی ها؟

البته خونواده هایی هستند که آسون میگیرن والان دختر یا پسراشون زندگی شیرینی در کنار همسراشون دارن.

ولی روی سخن من با اون دسته از فرادی هست که سخت میگیرن.

درسته حق میدم نمیشه تو این دور زمونه به هر کسی اعتماد کرد ولی پس خدا چه نقشی داره؟

طوری نشه که جوان دم بخت انقدر سرکوب بشه که به خاطر شما خدایی نکرده به گناه بیفته که هر گناهی که به خاطر سخت گیری شما انجام میده به گردن شما هم هست.

از خدا بترسید وبترسیم.الگو هامون ومعیارهامون رو الهی کنیم.

ببخشید که این نوشتار طولانی شد ولی بالاخره دردیه که اکثرا باهاش مواجه هستند.

ان شاالله فرج امام زمان عجل الله تعالی.

ومن الله توفیق

یاعلی

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۳ ، ۰۴:۲۲
محسن الله وردی-مشتعل



سلام وعرض ادب

بعد از چند وقت طولانی که از وبلاگ نویسی دور بودم(به علت بعضی مسائل)
دوباره به حول وقوه الهی به این عرصه برگشتم.
ان شاالله فعالیت نا چیزم مورد خوشنودی امام زمان عجل الله تعالی واقع بشه.
التماس دعا
یاعلی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۳ ، ۰۲:۱۶
محسن الله وردی-مشتعل

بعضا افرادی هستند توزندگی به سراغ ما میان که احساس میکنیم اون شخص میتونه دوست یا رفیق خوبی برای تو باشه.

درسته دوست...یا...رفیق!!!

این دو تفاوت زیادی با هم دارند.همیشه مرحوم پدربزرگم مثال جالبی میزد میگفت دوست بارفیق تفاوتش تو اینه که مثل مسافر تو اتوبوس میمونه،بعضی از مسافرا تا آخرمقصد باهات میان بعضی هاشون وسط راه پیاده میشن.میگفت بدون دوست اونیه که تا آخر مقصد باهات میاد،توچاله چوله های زندگی همراهته هررنج سفری که تو میکشی اونم میکشه ودرکت میکنه.

گاهی اوقات افرادی رو ناخواسته ویا خواسته وارد زندگی مون می کنیم از اون بیشتر وارد محیط  زندگیمون میکنیم.چه قدر خوبه که اون شخص محرم اسرارت بمونه وبدا به حالمون نامحرم دربیاد.اونی که محرمت میشه میتونه دوست خوبی بشه ولی امان از اون کسی که نامحرم باشه که میتونه از صدتا دشمنم بدتر باشه چراکه نقطه ضعفای تورو میدونه ومیتونه اونارو بر علیه خودت استفاده کنه.

بعضی از این افراد تامشاهده میکنن بهشون داری خوبی میکنی سریع به فکر این میفتند که ازت استفاده کنن ویاتورو پله کنن وازت بالابرن.وچون نقطه ضعفای تورو میدونن نمیتونی ازشون جدابشی مگراینکه بی خیال خیلی از مسائلت بشی.مجبورمیشی از بعضی از جوامعی که توشون بودی فاصله بگیری ویا کلا قطع رابطه کنی.

جالب اینجاست که زمانی که ازشون جدا میشی تورو مقصر میدونن خب خیلی از این افراد هستند زمانی که احساس میکنن ازشون داری فاصله میگیری شروع به استفاده نفطه ضعفا برعلیه خودت میکنن.(براهمین میگم ازدشمن بدترن)

مثلا مسئله شغلی ویا مسئله مالی میتونه دلیلی باشه که اینجور افراد ازت سوءاستفاده کنن.

خب اینجور آدما ارزش دوستی رو درک نکردن وارزش دوستی کردن ندارن.

ساده بگم این افراد به لعنت خدا هم نمی ارزن.

قدر دوستی هارو بدونیم سر مسائل هیچ وپوچ این فرصت وازدست ندیم.

خدا دوستی کردن ودوست داره چون برای خودش از پیامبرانش دوست مشخص کرده.

ارزش دوستی بالاتر از حد تصور ماست.

 این دوستی میتونه مارو جهنمی کنه ویا بهشتی.

پس مراقب باشیم با هر کسی رفیق شدیم،دوست نشیم.

رفاقت کنیم یا دوستی؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۳ ، ۰۲:۳۵
محسن الله وردی-مشتعل

کمی آرامش میخوام همانطور که رودی خروشان به دریا می ریزد.

گاهی اوقات اتفاقاتی در زندگی انسان رخ میدهد که این آرامش از بین میرود مانند:از دست دادن عزیزی یامریضی یاشاغل بودن یا بیکاری ویا عاشق شدن...

وقتی که آرامش نداری میخواهی عاشق شوی وزمانی که عشق میشوی متوجه میشوی که آرامشت از بین میرود.

مانند کلافی سردرگم می شوی.

یاد یه شعری افتادم که استاد رائفی پور میخوند.

عاشقی درد سری بود نمیدانستیم

حاصلش خون جگری بود نمیدانستیم...

حقیقت همینه

با خیلی از دوستان وقتی که در مورد عشق صحبت میکنیم اکثرا حرف از این میزنند که عشق باید عشق آسمونی باشه مثل عشق عبد به معبود ولی نظر من اینه(البته شخصی)که عشق میتونه از عشق زمینی به عشق آسمونی برسه مثالشم توداستان عشق زلیخا به حضرت یوسف میشه دید.

عشق زمینی وقتی پاک باشه میتونه عاشق وبه عشق آسمونی برسونه.

مثل نوعی تمرین میمونه اگه شخص بتونه تو این سطح عشق خودشو ثابت کنه اون وقت خداهم مزه عشق آسمونی رو به عاشق میچشونه اون موقع ست که انسان میتونه از همون عشق زمینی خودشم عبور کنه وبه معبود خودش برسه.

ولی چه بهتر که عاشق ومعشوق باهم به معبود برسند که لذتش دوچندان میشه.

عاشق که باشی حرفت خریدار ندارد.در نطر همه مجنون می شوی.

حرف هایت به کام دیگران گاهی تلخ است وگاهی بی مزه خیلی کم پیش می آید که شیرین شود.

ولی لذتش به اینه حرف هایت برای معشوقت همیشه از عسل شیرین تر است

کنایه:

خوشا عشقی که معشوقش تو باشی

خوشا عبدی که معبودش تو باشی

خوشا راهی که مجنون میرود تا

رسد بیند که مقصودش تو باشی

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۳ ، ۰۲:۲۲
محسن الله وردی-مشتعل

سلام

چند وقتی بود درد قلبم سراغم ونگرفته بود منم باخیال راحت داشتم زندگی میکردم

اماالان یه هفته ای هست که اومده سراغم امونمو بریده.

به این فکر میکردم که وقتی که ماانقدر سرگرم خودمون میشیم گاهی اوقات این دردا لازمه زندگیه که به خودمون بیایم مثل تلنگر میمونه.

ولی این درد من اسمش تلنگر نیست ولی باز خدارو شکر قلبی که داره میزنه به اذن خدا داره کارشو انجام میده.

این پست وبلاگ صرفا جهتی نداشت.

ولی از همه عزیزانی که خواسته یا ناخواسته به این وبلاگ سر میزنن واین پست ومیخونن التماس دعا دارم که به هر نحوی شده از این درد خلاص بشم

یاعلی

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۳ ، ۰۱:۴۷
محسن الله وردی-مشتعل

سلام

پیش از هر چیز فرارسیدن عید فطر مبارکتون باشه وان شاالله که عباداتتون مورد قبول واقع شده باشه.

امام علی:  
إِنَّمَا هُوَ عِیدٌ لِمَنْ قَبِلَ اللَّهُ صِیَامَهُ وَ شَکَرَ قِیَامَه . نهج البلاغه ،حکمت 437
 این عید کسى است که خدا روزه اش را پذیرفته و نماز وى را سپاس گفته است.

=-=-=-=-=-=-=-=

بااین حدیث خودمون وبسنجیم اون موقع عید وبه خودمون تبریک بگیم.

خیلی از مسلمونا خوشحالن خیلی ها هم این چند روز تعطیلی رو غنمیت دونستن سریع عازم شدن برا مسافرت انگار کل سال وازشون گرفتن:|

امروز تو خیابون داشتم میرفتم به سمت جاده چالوس ترافیک خیلی سنگینی بود ولی خوشبختانه من باموتور بودم وسریع به مقصدم رسیدم:D

بگذریم حرف من چیز دیگست.

متاسفانه ما تو اینجور ایام خیلی سرگرم خودمون میشیم بعضی از موارد وفراموش میکنیم مثلا یک ماه روضه گرفتم وخودمو کنترل کردم که گناه نکنم ایت عید هم جشن همینه ولی متاسفانه سرگرم تفریح وخوشگذرونی میشیم اصلا هدف وفراموش میکنیم.

سوال کنید عزیزی که تو این عید داری تفریح میکنی به فکر چی هستی مطمئنا اکثرا جوابایی میدن که آدم متاسف میشه.

وقتی هم بهشون بگی پس امام زمان چی؟ جواب میده بیخیال بابا یااینکه میگه بله اون که سرجاش!!!:|.....(ماهم آره)فقط خواستم بگم تو این ایام یه کم بیشتر به فکر امام زمان(عج)باشیم،راهمون وگم نکنیم وبه بیراهه نریم اگرم تفریح میکنیم واقعا کمی هم به فکر آقا باشیم مثلا براسلامتیش صدقه بدیم بعد تفریح کنیم.

یه کمی بیشتر به فکر مردم عراق وغزه باشیم که این روز ها اونا عید ندارن وتو چه وضعیتی زندگی میکنن!

ان شاالله این ماه رمضان آخرین ماه رمضان عمرمون نباشه وبه امید خدا سال بعد نماز عید فطر وبه امامت حضرت صاحب الزمان(عج)اقامه میکنیم.

دعا کنید.

یاعلی

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۳ ، ۰۵:۰۶
محسن الله وردی-مشتعل